جدول جو
جدول جو

معنی حسین ثمر - جستجوی لغت در جدول جو

حسین ثمر
(حُ سَ نِ ثَ مَ)
میرزا محمد حسین ثمر، شاعر است و ثمر تخلص دارد و دیوانش چاپ شده است. (ذریعه ج 9 ص 184)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ خُرْ رَ)
زانوسی مازندرانی خراسانی الاصل. شاعر صوفی معاصر هدایت بود و در مجمع الفصحا او را یاد کرده است. (ذریعه ج 9 ص 292)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ جَ)
ابن ملا محمد از قریۀ جم وزیر در چهار فرسنگی سیراف معروف به فاضل جم. متوفی در 25 ذیحجه 1319 هجری قمری او راست: جام جم در تاریخ سیراف و بنادر و ریاض المصائب. (ذریعه ج 5 ص 23 و ج 11 ص 5)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِجِ)
طرابلسی. حنفی طرابلسی روزنامه نگار. متولد 1261 هجری قمری و متوفی در رجب 1327 هجری قمری 1909/ میلادی او روزنامۀ ’طرابلس’ را منتشر میکرد و تألیفاتی دارد مانند الحمیدیه و جز آن. (معجم المؤلفین از فهرست ظاهریه) (تراجم علماء طرابلس ص 167) (نفحه الشام ص 196) (تاریخ آداب اللغه جرجی زیدان ج 4 ص 251) (معجم المطبوعات) (اکتفاء القنوع) (ایضاح المکنون) (فهرستهای تیموریه) (جامع ازهر دارالکتب) (زرکلی ص 260)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ مَ)
ابن علی بن عبدالله مکنی به ابوعبدالله لغوی شاعر بصری. درگذشتۀ 385 هجری قمری 995/ میلادی اوراست: ’اسماء الفضه و الذهب’ و جز آن. (معجم المؤلفین از بغیه الوعاه 235) (کشف الظنون) (روضات الجنات) (هدیه العارفین ج 1 ص 306) (یتیمه الدهر ج 2 ص 126)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ قُ)
حاج آقا حسین قمی، ابن محمود بن محمدعلی طباطبائی مشهدی. در قم 15 ربیع اول 1282 هجری قمری 1865/ میلادی متولد شد و پس از تحصیلات مقدماتی به سامراء رفت و در 1331 هجری قمری به ایران بازگشت و در مشهد سکونت گزید و در 1349 هجری قمری برای دومین بار به حج رفت و بازگشت. و در 1354 هجری قمری بعنوان مخالفت با رضاه شاه در اعمال قدرت برای رفع حجاب زنان و اتحاد شکل لباس مردان از مشهد به تهران آمد ولیکن نتوانست کاری انجام دهد و یک ماه در باغ سراج الملک در عبدالعظیم تحت نظر بود و سپس به عراق عرب تبعید شدو در کربلا سکونت گزید و در 1362 هجری قمری 1322/ ه. ش. مجدداً سفری به ایران آمد و پس از بازگشت از مشهد در تهران 25 روز بماند و چند تن از روحانیان قم مانند سید صدرالدین و میرزا محمد فیض و خوانساری به اوپیوستند و برای انجام خواستهای سابق خویش مذاکره کردند. دولت وقت به ریاست سهیلی چون بر خلاف دوران رضاه شاه نیازمند استمداد از نظریات افراطی مذهبی بود، تلگراف زیر را در جواب ایشان تصویب کرد و فرستاد: حضرت آیهالله طباطبائی قمی ! در جواب تلگرافی که از مشهد مقدس مخابره فرموده بودید محترماً زحمت میدهد: تلگراف در هیئت وزیران مطرح و تصویب دولت به شرح زیر اعلام میشود: 1- آنچه راجع به حجاب زن تذکر فرموده اند دولت عملاً این نظریه را تأمین نموده است، و دستور داده شد که متعرض نشوند. 2- در موضوع ارجاع موقوفات، خاصه اوقاف مدارس دینیه به مصارف مقررۀ آن، از چند ماه قبل دولت تصمیم گرفته است که بر طبق قانون اوقاف و مفاد وقفنامه ها عمل نماید و ترتیب این کار هم داده شد. و این تصمیم دولت نیز تعقیب خواهد شد. 3- در باب تدریس شرعیات و عمل به آداب دینی، برنامه های آموزشی بانظر یک نفر مجتهد جامعالشرایط، چنانکه در قانون شورای عالی فرهنگ قید شده منظور خواهد شد و راجع به مدارسی که عنوان مختلط دارند، در اول ازمنۀ امکان پسران از دختران تفکیک خواهند شد. 4- در باب تعمیر بقاع مطهرۀ بقیع، به وزارت امور خارجه دستور مؤکد داده شده که اقدامات سابق خودشان را تعقیب، و نتیجه بعداًبه اطلاع خاطر شریف خواهد رسید. 5- در باب اصلاح ارزاق عمومی در کشور، دولت مشغول اقدام است که از هر حیث آسایش عامه تأمین شود. نخست وزیر سهیلی. حاج آقا حسین قمی پس از دریافت تلگراف به عراق مراجعت کرد و درکربلا میزیست تا در سال 1366 هجری قمری 1947/ میلادی درگذشت و همانجا دفن شد. احوال وی در انجم فروزان ص 168 وذریعه ج 6 ص 49 آمده است. و از آثار او حاشیۀ فتوائی بر عروهالوثقی است که چاپ شده است. (ذریعه) (اعیان الشیعه) (انجم فروزان عباس فیض) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عُ مَ)
ابن عبداللطیف بن محمد العمری قادری خلوتی دمشقی معروف به ابن عبدالهادی مؤرخ نسابه در دمشق به سال 1162 هجری قمری 1749/ میلادی متولد شده و در 1216 هجری قمری 1801/ میلادی درگذشت. او راست: المواهب الاحسانیه و جز آن. (معجم المؤلفین از جلسه البشر) (تاریخ آداب اللغه ج 4 ص 294) (روض البشر 76) (هدیه العارفین ج 1 ص 328)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد بن عبدالله بن عیددوس صوفی شاعر. در شهر قرین دوعنیه در حضرموت در 1250 هجری قمری / 1834 میلادی متولد شده و در آنجا به سال 1331 1912/ میلادی درگذشت. دیوان شعر و رساله ای در ترجمه احوال عمویش احمد بن عبدالله دارد. (معجم المؤلفین از الاعلام الشرقیه ج 3 ص 100)
لغت نامه دهخدا